نرگس مستِ تورا هرمژه اي شمشير است
درنظربازي تو، صيدِ دلم تسخير است
سالها دل زکفم برده اي وتابم را
پاي دربندِ دوتا زلف تو، در زنجير است
هي مرا وعده ي امروز به فردا دادي،
نکند دير کني؛ جمعه ي ديگر دير است!
کاش اي کاش دلم طاقت دوري را داشت
تا به کي غيبت کبراي تورا تأخيراست؟
درفراق تو شب و روز ندارم مولا
لحظه ها بي تو بسي هرنفسي دلگير است
به گمانم دل ودين را به تمنّا دادم،
ورنه ماهِ رخ تو آدم وعالم گير است
معدنِ فيض خدائي و خدا مي داند،
که طلاي تو مِسِ جانِ مرا اِکسير است
بعدازاين درغم هجرانِ تو شاعر باشم
سخن ازيادِ تو تقريردل وتحرير است
گيرم اين منتظرت زارو خطاکار آقا،
اين چه تأخيرو چه تدبيرو چه سان تعزير است
"مهدوي" يک دله کن دل وَ ريا کمترکن،
رازِ اين پرده ي غيبت گنه وتزوير است
درباره این سایت